کیفر حرص (قرآن)با توجه به آیات قرآن کیفر حرص عذاب آخرت و آتش دوزخ میباشد. ۱ - عذاب بزرگحرص به شنیدن دروغ ، از اسباب عذابی بزرگ در آخرت است. ... سمـعون للکذب سمـعون لقوم ءاخرین... ولهم فی الاخرة عذاب عظیم. «ای فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب میکنند و با زبان میگویند: ایمان آوردیم و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش میدهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند؛ آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف میکنند، و (به یکدیگر) میگویند: اگر این (که ما میخواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دوری کنید! (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پیدرپی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی؛ آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند؛ در دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد» ۲ - آتش دوزخحرص به دنیا، انباشت مال و ابراز علاقه به ثروت با شمارش مکرر آن ناپسند و زمینه ساز گرفتاری به آتش دوزخ است. ویل لکل همزة لمزة «وای بر هر عیبجوی مسخرهکنندهای!» ۲.۱ - تهدید شدیداز مجموع کلمات ارباب لغت استفاده مى شود که این دو واژه (همزة و لمزة) به یک معنى است و مفهوم وسیعى دارد که هر گونه عیب جوئى و غیبت و طعن و استهزاء به وسیله زبان و علائم و اشارات و سخن چینى و بدگوئى را شامل مىشود. به هر حال تعبیر به (ویل) تهدید شدیدى است نسبت به این گروه و اصولا آیات قرآن موضع گیرى سختى در برابر اینگونه افراد نموده و تعبیراتى دارد که درباره هیچ گناهى مانند آن دیده نمىشود. ۳ - خلود در آتشالذی جمع مالا وعدده «همان کس که مال فراوانی جمعآوری و شماره کرده بیآنکه مشروع و نامشروع آن را حساب کند!» ۳.۱ - ذلت و مصیبتآیه ناظر به ثروت اندوزانى است که مال را نه به عنوان یک وسیله بلکه به عنوان یک هدف مىنگرند و در جمع آورى آن هیچ قید و شرطى قائل نیستند، از حلال و حرام و تجاوز بر حقوق دیگران، از طریق شرافتمندانه و یا طرق پست و رذیلانه آن را جمع آورى مىکنند، و آنرا تنها نشانه عظمت و شخصیت مىدانند. آنها مال را براى رفع نیازهاى زندگى نمىخواهند، و به همین دلیل هر قدر بر اموالشان افزوده شود حرصشان بیشتر مىگردد، و گرنه مال در حدود معقول و از طرق مشروع نه تنها مذموم نیست، بلکه در قرآن مجید گاهى از آن به عنوان (فضل الله) تعبیر شده، آنجا که مىفرماید: و ابتغوا من فضل الله (جمعه - ۱۰) و در جاى دیگر از آن تعبیر به خیر مىکند: کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیة: بر شما مقرر شده که وقتى مرگ یکى از شما فرا رسد اگر خیرى از خود به یادگار گذارده وصیت کند. چنین مالى مسلما نه مایه طغیان است، نه وسیله تفاخر، نه بهانه استهزاى دیگران، اما مالى که معبود است و هدف نهائى است و صاحبان آن را همچون ( قارون ) دعوت به طغیان مىکند ننگ است و ذلت و مصیبت است و نکبت و مایه دورى از خدا و خلود در آتش دوزخ است. و غالبا جمع آورى کمیت زیادى از این مال جز با آلودگیهاى فراوان ممکن نمى شود. ۴ - آتش سوزانکلا لینـبذن فی الحطمة «چنین نیست که میپندارد؛ بزودی در حُطَمه (آتشی خردکننده) پرتاب میشود!» ۴.۱ - شکستن اعضا(لینبذن) از ماده (نبذ) (بر وزن سبز) به گفته راغب در (مفردات) در اصل به معنى دور انداختن چیزى به خاطر حقارت و بى ارزشى آن است. یعنى خداوند، این مغروران خودخواه خود برتربین را در آن روز به صورت موجوداتى ذلیل و بىارزش در آتش دوزخ پرتاب مىکند، تا نتیجه کبر و غرور خود را ببینند. (حطمه) صیغه مبالغه از ماده حطم به معنى درهم شکستن چیزى است و این نشان مىدهد که آتش سوزان دوزخ به شدت اعضاى آنها را درهم مىشکند، ولى از بعضى از روایات استفاده مىشود که (حطمه) نام تمام جهنم نیست بلکه نام بخش فوق العاده سوزانى از آن است. فهم این معنى که آتش به جاى سوزاندن، اعضا را درهم بشکند شاید در گذشته مشکل بود، ولى امروز که مساءله شدت تاءثیر امواج انفجار بر همه ما واضح شده که چگونه ممکن است امواج ناشى از یک انفجار مهیب نه تنها انسانها بلکه میلههاى محکم آهن و ستونهاى عظیم ساختمانها را درهم بشکند مطلب عجیبى نیست. ۵ - آتش الهىنار الله الموقدة. «آتش برافروخته الهی است». ۵.۱ - قیامت عجیبتعبیر به (نارالله) (آتش الهى) دلیل بر عظمت آن است و تعبیر به (موقدة) دلیل بر فروزان بودن همیشگى آن است. عجیب اینکه این آتش بر خلاف تمام آتشهاى دنیا که نخست پوست را مىسوزاند و سپس به داخل نفوذ مىکند، اول بر دلها شراره مىزند، و درون را مىسوزاند، نخست قلب را، و بعد مغز و استخوان را، و سپس به خارج سرایت مىکند. این چه آتشى است که اولین جرقههایش بر دل آدمى ظاهر مىشود؟ این چه آتشى است که درون را قبل از برون مىسوزاند؟ همه چیز قیامت عجیب است و با این جهان تفاوت بسیار دارد، حتى درگیرى آتش سوزانش !. چرا چنین نباشد؟ در حالى که قلبهاى آنها کانون کفر و کبر و غرور بود و مرکز حب دنیا و ثروت و مال. چرا آتش قهر و غضب الهى قبل از هر چیز بر قلوب آنها مسلط نشود در حالى که آنها دل مؤمنان را در این دنیا با سخریهها و عیب جوئى و غیبت و تحقیر سوزاندند، عدالت الهى ایجاب مى کند که آنها کیفرى همانند اعمالشان را ببینند. ۶ - پانویس۷ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۳۹۴، برگرفته از مقاله «کیفر حرص» ردههای این صفحه : حرص | موضوعات قرآنی
|